سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر که به حکمت شناخته شود . چشمها او را به دیده وقار و شکوه بنگرند . [امام علی علیه السلام]
کل بازدیدها:----28375---
بازدید امروز: ----1-----
بازدید دیروز: ----2-----
برو بچه سوارکار

 

نویسنده: هستی افشار
پنج شنبه 85/6/30 ساعت 9:52 صبح

سلام به همه ی دوستان

این بار ازتون التماس دعا دارم برای هستی خانوم یکی از دوستان وبلاگ نویسمون .که با خبر شدیم که چند روز پیش در اثر یه تصادف رفته تو کما.........

براش دعا کنید.................


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: هستی افشار
سه شنبه 85/6/21 ساعت 9:30 صبح

 

روایات و احادیث

در مورد خلقت اسب داستان زیر را گفته اند: وقتی خداوند خواست اسب را بیافریند باد جنوب را گفت خود را جمع کن که می خواهم برتر از قدرت سیر تو موجودی را بیافرینم. باد گفت موجودی میافرین که او را به آتش عذاب کنی. پس به جبرئیل فرمان داد مشتی باد را در دست گیرد و از آن یک اسب کمیت (قهوه ای قرمز) بیافرید، آری اسبی آفریده شد که به واسطه داشتن پا و سم از خوش عنانی بهتر از باد است. نظامی گوید:

نه ابر، از ابر نیسان در فشان تر             نه باد، از باد بستان خوش عنان تر

در فرسنامه صد باب (خیل نامه) که تحت عنوان دو فرسنامه هم چاپ شده است از قول شیخ کلینی نقل شده که خداوند صد اسب از دریا بیافرید و اسبان از تخمه آنانند.

در مضمار دانش نظام الدین احمد از قول حضرت امام صادق (ع) و برگرفته از من لا یحضره الفقیه شیخ صدوق آمده: (( اسبان وحشی بودند در بلاد عرب و هیچکس را دست تصرف بر ایشان نبود پس ابراهیم خلیل و اسمعیل ذبیح (ع) بر ابوقبیس که کوهی است در شرق مکه معظمه، برآمدند و آواز دادند که آگاه گردید و رام شوید، آگاه گردیده و بیامدند پس نماند اسبی مگر آنکه داد اطاعت خود را و واگذاشت موی کاکل خود را و مراد از این دو عبارت تسلیم و فرمانبرداری است)). این مطلب در وصف الخیل ملامحسن فیض کاشانی نیز ذکر شده است.

در اقوال الکافیه (عرفان الخیول) نیز ذکر شده: اول کسی بر اسب عربی سوار گردید و او را بحوزه تسخیر درآورد جناب اسماعیل بن ابراهیم بود.

در اقوال الکافیه و در مضمار دانش با استناد به آن ذکر شده که گروهی از اعراب نزد حضرت سلیمان آمده و پس از پرسیدن مسائل خود آهنگ بازگشت نمودند. نامبردگان از سلیمان خواستند توشه راهی به آنان عنایت کند. سلیمان پیامبر یکی از بقایای اسبان ایلخی خود را به آنها داد و گفت این توشه راه شماست، به هر جا که فرود آیید یکی را بر آن سوار کرده و نیزه به دستش دهید، به زودی خواهید دید که شکاری برای شما می آورد: ((پس آن قوم به هر منزل که فرود می آمدند به فرموده عمل می نمودند و چون مکرر تجربه کردند آن اسب را زادالراکب نامیدند یعنی توشه سوار و آن اول اسبی است که میان عرب پیدا شده و باقی اسبان عربی آن به هم رسیدند – مضمار دانش- )).

از حضرت پیامبر اکرم (ص) احادیثی در مورد اسب و سواری نقل شده که برخی از آنها را در اینجا می آوریم: ((والخیر معقود فی نواصی الخیل الی یوم القیامة)): خیر و برکت تا روز قیامت بر پیشانی اسب نوشته شده است. ((بطون الخیل کنز و ظهورها حرز)): شکم اسب گنج است و پشت او حرز. یعنی شکم های اسبان که نتاج می کند شما را مالی نفیس و ذخیرتی قوی است و پشتهای آن شما را حرز است از آسیب دشمن. دیگر اینکه((ایشانرا برش مچینید که چون ایشان را برش بچینید برهنه گردند)) و در جای دیگر فرمودند: ((دنبالشان مبرید که دنبالشان مگس ران ایشان است)). ((بهترین بازیها در پیش خدا اسب دوانی و تیراندازی است)). ((خرج اسب چون نفقه ضروری است و نباید از آن امساک کنند؛ کسی که برای اسب خرج کند چنانست که صدقه داده باشد)). ((و هر که اسبی از جهت غزو نگاه دارد، ایزد تعالی به عدد هر مویی که بر آن اسب باشد نیکی در دیوان او بنویساند و بدی پاک گرداند)). ایشان در مورد تربیت اسب فرموده اند: ((تمام بازیهای انسان مومن، به جز در سه مورد بیهوده است: تربیت اسب، تیراندازی و بازی مرد با زنش، این سه بازی حقند)). ((هر چیزی که در آن یاد خدا نباشد برای انسان پوچ و بازیچه است، مگر یکی از این چهار چیز باشد: بازی مرد با زنش، پیمودن فاصله بین دو نقطه (دومیدانی)، تربیت اسب و فراگیری شنا)). پیامبر گرامی اسلام در زمینه اسب سواری هم احادیثی دارند: ((فرشتگان از بازیهای شما جز در اسبدوانی و کشتی حضور نمی یابند)). ((بهترین بازیها و ورزشها در نظر خداوند متعال، مسابقه اسب سواری و تیراندازی است)).

از حضرت امام صادق (ع) به نقل از پیامبر نقل شده: ((کسی که در راندن مرکوب زیاده روی کرده، نه مرکوب باقی گذاشته و نه مسافرت پیموده)). ((پس چون مرکبهای لاغر سوار شوید، آنها را به منزلگاه مقرر خود فرود آورید (تا علوفه خورند و استراحت کنند) و اگر زمین خشک و بی گیاه باشد، با شتاب بگذرید و اگر پر گیاه باشد آنها را فرود آورید)). ایشان از قول پدر بزرگوارشان حضرت باقر (ع) فرموده اند: ((پیامبر اکرم در میان سوارکاران اسب، مسابقه می گذاشت و پس از پایان مسابقه برندگان جوایز خود را از دستهای مبارک آن بزرگوار دریافت می داشتند)). از امام صادق (ص) در مورد شرط بندی که به صورت جدی در اسلام نهی شده روایت شده: ((در مسابقات، شرط بندی بر روی پول یا ثروت جایز نیست مگر در سه مورد: اول در مسابقه با حیواناتی که دارای پای پهن هستند مانند فیل و شتر، دوم در مسابقه با حیوانات سم دار مانند اسب و استر و سوم در مسابقه با تیر و شمشیر)). ((فرشتگان الهی، در مجلسی که در آن قمار انجام گیرد بیزارند و قماربازان را لعن و نفرین می کنند مگر آنکه برد و باخت به واسطه دواندن اسب (یا شتر) و یا تیراندازی و شمشیر بازی باشد. چنانکه پیامبر گرامی با اسامه بن زید در مسابقه اسبدوانی شرکت فرمود)).

از امام رضا (ع) روایت شده: ((هر کس ببندد اسبی نجیب که پدر و مادرش عربی باشد، محو می شود هر روز از نامه اعمال او سه بدی و نوشته می شود به جهت او یازده خوبی...)).

حضرت علی (ع) فرموده اند: ((چارپای سواری هموار بی تعب، یکی از دو آسایش و راحتی است)).

از امام سجاد (ع) روایت شده: ((پیامبر خدا مسابقات اسبدوانی ترتیب می داد و برای برنده مسابقه چند مثقال نقره به عنوان جایزه مقرر می فرمود)).

از انس بن مالک سوال شد آیا شما در زمان پیامبر خدا (ص) در مسابقات، شرط بندی هم می کردید؟ در پاسخ گفت: بلی، رسول خدا (ص) بر اسبی که داشت شرط بندی کرد و در مسابقه پیروزی یافت و این موجب خوشحالی و شگفتی او گردید.

در کشکول شیخ بهاءالدین عاملی به نقل از حدیثی، یاد شده که بهترین اسبها، اسب ادهم (سیاه) است، اسبهای ارثم (با لب بالا و دماغ سفید) و اقرح (پیشانی سفید) و محجل (با ساقهای سفید)، که از متفرعات ادهم هستند، همگی با ارزشند. پس از ادهم اسب کمیت که سرخ رنگ و دمی سیاه دارد بهترین است.


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: هستی افشار
سه شنبه 85/6/21 ساعت 12:34 صبح

استاد سوار، سرهنگ اسماعیل نشاطی

 

آذرماه را می توان ماه عزای سواری و سوارکاری در ایران دانست. در یازدهم این ماه به سال 1378 شمع وجود استادی بزرگ، مردی وارسته، عاشق انسان و انسانیت و معلم بزرگ اخلاق، سرکار سرهنگ اسماعیل نشاطی به ناگاه خاموش شد و جامعه سواری ایران را عزادار کرد.

این بزرگوار در سال 1304 در تبریز دیده به جهان گشود و تحصیلات ابتدایی را در تبریز به پایان برد و به سال 1324 وارد دانشکده افسری شد و به عنوان افسر زرهی سوار خدمت خود را شروع کرد. او در محضر اساتید بزرگ سواری آن دوران از قبیل استاد تیمسار علی اصغر مبشری، استاد تیمسار مهدی خان خزایی و ... دوره های مقدماتی سواری را پشت سر گذارد و سپس خود فرمانده شد. عشق به اسب و سوارکاری در او چنان می جوشید که در سال 1338 باشگاه سوارکاری جوانان، پونی کلاب، را بنیان گذارد، تا آنچه را آموخته در اختیار جوانان قرار دهد. در سال 1348 عازم فرانسه شد تا در یکی از معتبرترین مدارس سوارکاری دنیا -سومور- شاگردی کند.

در اولین دوره آن مدرسه شاگرد نمونه شناخته شد و به ایران بازگشت. عکس و مشخصات او اکنون زیب سالن آن مدرسه است. استاد نشاطی از سال 1330 تا 1378 شمسی یعنی نزدیک به نیم قرن آموزش داد. هدف نهفته در پس این آموزش انسان سازی بود. خود نمونه انسانی والا که زندگی را وقف شریف ترین کار دنیا یعنی معلمی کرده بود تا واعظ بلا عمل نباشد. به آنچه می گفت و می کرد، ایمان داشت و آنچنان زیست که رفتنش کوهی از غم بر دوش هر آنکسی گزارد که او را از دور یا نزدیک می شناخت. حیف و صد حیف که ورزش سوارکاری در این کشور هیچگاه مجالی برای خودنمایی در میادین جهانی نداشت تا آموخته های استاد نشاطی واقعیت خود را به نمایش گزارد. امّا اگر بسیاری شاگردانش هنوز نتوانسته اند در میادین سوارکاری بدرخشند، ولی آموخته اند که انسان باشند، عطر انسانیت بپاشند و بوی استاد پراکنده کنند.

روحش شاد و راهش مداوم باد

                                                        مهدی جمشیدخانی

                                                          استاد دانشگاه و معلم سوارکاری

 


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: هستی افشار
سه شنبه 85/6/14 ساعت 12:23 عصر

کمی در مورد خودم براتون می نویسم تا بیشتر با من آشنا شین.

من دقیقا 2 ساله که سوارکاریمو شروع کردم .دقیق تر بگم از یکی دو هفته بعد از اینکه کنکور دادم.یه باشگاه  با یه مربی خوب پیدا کردم . الان که فکرشو می کنم درست اولین لحظه ای که رو زین نشستمو یادمه . کمی برام بلند بود .راستش سرم گیج رفت. ولی حس جالبی بود.بعد اون روز قدم . یورتمه .چهارنعلو شروع کردم . ... اولین بار که زمین خوردم برام خیلی جالب بود.خیلی سریع بود کمتر از 2 ثانیه ... هنوز چهارنعل کامل نمی رفتم که بدون رکاب رفتم همونم شد اولین زمین خوردنم.

با شروع درسای دانشگاه باشگاه رفتن منم متوقف شد

 تا تابستان پارسال که دوباره از صفر شروع کردم ...ولی این بار با نظم بیشتر و پیوسته تر....کمکم با تشویقای مربی خوبم پرشو شروع کردم.... پرش با اسب پنجره ی تازه ای از دنیای سواریو به آدم نشون میده. اولاش برام سخت بود ..بارها شد که تصمیم گرفتم دیگه ادامه ندم ولی بیشتر از 3.-4 روز نتونستم تحمل کنم  .تو این مدت چنتا مسابقه ی بین باشگاهی شرکت کردم ... مسابقه هدف یه سوارکار از تمریناتشه.. این روال  ادامه داشت تا اینکه یه اسب خوشگل و باهوش دل منو با خودش برد . به هر دری زدم تا تونستم بخرمش.

 حتما برای شمام سخته که برا اسبتون اسم بزارین. من این مشکلو داشتم. آخرشم اسمشو انتخاب کردم MOONDANCE به معنی رقص ماه. مون دنس دیگه خودشو تو دل من جا کرده تا جایی که دیگه نمی تونم سوار اسب دیگه ای بشم........دیگه بیشتر از این سرتونو درد نمی آرم.

در ادامه های نوشته هام  اتفاقات جالبی که برا منو مون دنس پیش اومده رو براتون می نویسم....

فعلا خدانگهدار تا بعد

 


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: هستی افشار
سه شنبه 85/6/14 ساعت 9:6 صبح

یه سلام جوندار به همه ی برو بچه سوارکار ایران زمین خودمون.

من هستی هستم .می خوام یه وبلاگه توپ داشته باشم .( البته با کمک شماها ). این وبلاگ من پر می شه از مطالب و عکساو گزارشات واخبار سوارکاری بخصوص پرش.

با آرزوی موفقیت برای همه ی شما


    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • قهرمانی ایران
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • پیوندهای روزانه

  • مطالب بایگانی شده

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  •