![]() |
![]() |
کمی در مورد خودم براتون می نویسم تا بیشتر با من آشنا شین.
من دقیقا 2 ساله که سوارکاریمو شروع کردم .دقیق تر بگم از یکی دو هفته بعد از اینکه کنکور دادم.یه باشگاه با یه مربی خوب پیدا کردم . الان که فکرشو می کنم درست اولین لحظه ای که رو زین نشستمو یادمه . کمی برام بلند بود .راستش سرم گیج رفت. ولی حس جالبی بود.بعد اون روز قدم . یورتمه .چهارنعلو شروع کردم . ... اولین بار که زمین خوردم برام خیلی جالب بود.خیلی سریع بود کمتر از 2 ثانیه ... هنوز چهارنعل کامل نمی رفتم که بدون رکاب رفتم همونم شد اولین زمین خوردنم.
با شروع درسای دانشگاه باشگاه رفتن منم متوقف شد
تا تابستان پارسال که دوباره از صفر شروع کردم ...ولی این بار با نظم بیشتر و پیوسته تر....کمکم با تشویقای مربی خوبم پرشو شروع کردم.... پرش با اسب پنجره ی تازه ای از دنیای سواریو به آدم نشون میده. اولاش برام سخت بود ..بارها شد که تصمیم گرفتم دیگه ادامه ندم ولی بیشتر از 3.-4 روز نتونستم تحمل کنم .تو این مدت چنتا مسابقه ی بین باشگاهی شرکت کردم ... مسابقه هدف یه سوارکار از تمریناتشه.. این روال ادامه داشت تا اینکه یه اسب خوشگل و باهوش دل منو با خودش برد . به هر دری زدم تا تونستم بخرمش.
حتما برای شمام سخته که برا اسبتون اسم بزارین. من این مشکلو داشتم. آخرشم اسمشو انتخاب کردم MOONDANCE به معنی رقص ماه. مون دنس دیگه خودشو تو دل من جا کرده تا جایی که دیگه نمی تونم سوار اسب دیگه ای بشم........دیگه بیشتر از این سرتونو درد نمی آرم.
در ادامه های نوشته هام اتفاقات جالبی که برا منو مون دنس پیش اومده رو براتون می نویسم....
فعلا خدانگهدار تا بعد
![]() |
![]() |